
Category: سید محمد حسین شهریار
ترانه جاویدان: شعر از استاد شهریار آواز استاد ساربان
“ترانه جاویدان” ای شاخ گل که در پی گلچین دوانیم این نیست مزد رنج من و باغبانیم پروردمت به ناز که بنشینمت به پای ای…
جلوه جانانه سید محمد حسین شهریار
شمعی فروخت چهره که پروانه تو بود عقلی درید پرده که دیوانه تو بود خم فلک که چون مه و مهرش پیاله هاست خود جرعه…
دوست ندیدم سید محمد حسین شهریار
به تیره بختی خود کس نه دیدم و نه شنیدم ز بخت تیره خدایا چه دیدم و چه کشیدم برای گفتن با دوست شکوه ها…
طوطی خوش لهجه سید محمد حسین شهریار
مایه حسن ندارم که به بازار من آئی جان فروش سر راهم که خریدار من آئی ای غزالی که گرفتار کمند تو شدم باش تا…
مسافر مجنون سید محمد حسین شهریار
رفتم و بیشم نبود روی اقامت وعده دیدار گو بمان به قیامت گر تو قیامت به وعده دور نخواهی یک نظرم جلوه کن بدان قد…
یوسف گم گشته سید محمد حسین شهریار
یا رب آن یوسف گم گشته به من بازرسان تا طربخانه کنی بیت حزن بازرسان ای خدایی که به یعقوب رساندی یوسف این زمان یوسف…
انتظار سید محمد حسین شهریار
باز امشب ای ستاره تابان نیامدی باز ای سپیده شب هجران نیامدی شمعم شکفته بود که خندد به روی تو افسوس ای شکوفه خندان نیامدی…
چه خواهد بودن سید محمد حسین شهریار
آسمان گو ندهد کام چه خواهد بودن یا حریفی نشود رام چه خواهد بودن حاصل از کشمکش زندگی ای دل نامی است گو نماند ز…
زیان شهرت سید محمد حسین شهریار
به مرگ چاره نجستم که در جهان مانم به عشق زنده شدم تا که جاودان مانم چو مردم از تن و جان وارهاندم از زندان…
غزاله صبا سید محمد حسین شهریار
به چشمک اینهمه مژگان به هم مزن یارا که این دو فتنه بهم می زنند دنیا را چه شعبده است که در چشمکان آبی تو…
نای شبان سید محمد حسین شهریار
ریختم با نوجوانی باز طرح زندگانی تا مگر پیرانه سر از سر بگیرم نوجوانی آری آری نوجوانی می توان از سرگرفتن گر توان با نوجوانان…
به سروناز شیراز سید محمد حسین شهریار
باز شد روزنی از گلشن شیراز به من میکشد نرگس و نارنج سری باز به من سروناز ارم از دور به من کرد سلام جای…
خون سیاووش سید محمد حسین شهریار
هر سحر یاد کز آن زلف و بناگوش کنیم روز خود با شب غم دست در آغوش کنیم بلبلانیم که گر لب بگشائیم ای گل…
سیل روزگار سید محمد حسین شهریار
لبت تا در شکفتن لاله سیراب را ماند دلم در بیقراری چشمه مهتاب را ماند گهی کز روزن چشمم فرو تابد جمال تو به شبهای…
گلهٔ خاموش سید محمد حسین شهریار
کس نیست در این گوشه فراموشتر از من وز گوشه نشینان توخاموشتر از من هر کس به خیالیست هم آغوش و کسی نیست ای گل…
وای وای من سید محمد حسین شهریار
هر دم چو توپ می زندم پشت پای وای کس پیش پای طفل نیفتد که وای وای دیر آشناتر از توندیم ولی چه سود بیگانه…
اخگر نهفته سید محمد حسین شهریار
ای دل به ساز عرش اگر گوش می کنی از ساکنان فرش فراموش می کنی گر نای زهره بشنوی ای دل بگوش هوش آفاق را…
جلوه جلال سید محمد حسین شهریار
شبست و چشم من و شمع اشکبارانند مگر به ماتم پروانه سوگوارانند چه می کند بدو چشم شب فراق تو ماه که این ستاره شماران…
دنیای دل سید محمد حسین شهریار
چند بارد غم دنیا به تن تنهایی وای بر من تن تنها و غم دنیایی تیرباران فلک فرصت آنم ندهد که چو تیر از جگر…
شیدائی سید محمد حسین شهریار
رندم و شهره به شوریدگی و شیدائی شیوه ام چشم چرانی و قدح پیمائی عاشقم خواهد و رسوای جهانی چکنم عاشقانند به هم عاشقی و…
مقام انسانی سید محمد حسین شهریار
خلوتم چراغان کن ای چراغ روحانی ای ز چشمه نوشت چشم و دل چراغانی سرفرازی جاوید در کلاه درویشی است تا فرو نیارد کس سر…
اقبال من سید محمد حسین شهریار
تیره گون شد کوکب بخت همایون فال من واژگون گشت از سپهر واژگون اقبال من خنده بیگانگان دیدم نگفتم درد دل آشنایا با تو گویم…
چه میکشم سید محمد حسین شهریار
در وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشم عاشق نمی شوی که ببینی چه می کشم با عقل آب عشق به یک جو…
زکات زندگی سید محمد حسین شهریار
شب همه بی تو کار من شکوه به ماه کردنست روز ستاره تا سحر تیره به آه کردنست متن خبر که یک قلم بی تو…
غنای غم سید محمد حسین شهریار
از غم جدا مشو که غنا می دهد به دل اما چه غم غمی که خدا می دهد به دل گریان فرشته ایست که در…
نفرین سید محمد حسین شهریار
چو ابرویت نچمیدی به کام گوشه نشینی برو که چون من و چشمت به گوشه ها بنشینی چو دل به زلف تو بستم به خود…
به مرغان چمن سید محمد حسین شهریار
خراب از باد پائیز خمارانگیز تهرانم خمار آن بهار شوخ و شهر آشوب شمرانم خدایا خاطرات سرکش یک عمر شیدایی گرفته در دماغی خسته چون…
داغ لاله سید محمد حسین شهریار
بیداد رفت لاله بر باد رفته را یا رب خزان چه بود بهار شکفته را هر لاله ای که از دل این خاکدان دمید نو…
شاعر افسانه سید محمد حسین شهریار
نیما غم دل گو که غریبانه بگرییم سر پیش هم آریم و دو دیوانه بگرییم من از دل این غار و تو از قله آن…
گوهرفروش سید محمد حسین شهریار
یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم تو جگر گوشه هم از شیر بریدی و…
ویلن تاجبخش سید محمد حسین شهریار
شنیده ام که به شاهان عشق بخشی تاج به تاج عشق تو من مستحقم و محتاج تو تاج بخشی و من شهریار ملک سخن به…
ارباب زمستان سید محمد حسین شهریار
زمستان پوستین افزود بر تن کدخدایان را ولیکن پوست خواهد کند ما یک لا قبایان را ره ماتم سرای ما ندانم از که می پرسد…
جلوه جواله سید محمد حسین شهریار
این همه جلوه و در پرده نهانی گل من وین همه پرده و از جلوه عیانی گل من آن تجلی که به عشق است و…
دیگجوش سید محمد حسین شهریار
اگر چه رند و خراب و گدای خانه به دوشم گدائی در عشقت به سلطنت نفروشم اگر چه چهره به پشت هزار پرده بپوشی توئی…
طور تجلی سید محمد حسین شهریار
شب به هم درشکند زلف چلیپائی را صبحدم سردهد انفاس مسیحائی را گر از آن طور تجلی به چراغی برسی موسی دل طلب و سینه…
مکتب حافظ سید محمد حسین شهریار
گذار آرد مه من گاهگاه از اشتباه اینجا فدای اشتباهی کآرد او را گاهگاه اینجا مگر ره گم کند کو را گذار افتد به ما…
آئینه شاهی سید محمد حسین شهریار
ای کعبه دری باز به روی دل ما کن وی قبله دل و دیده ما قبله نما کن از سینه ما سوختگان آینه ای ساز…
حالا چرا سید محمد حسین شهریار
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا نوشداروئی و بعد از مرگ سهراب آمدی سنگدل…
زندانی خاک سید محمد حسین شهریار
نه عقلی و نه ادراکی و من خود خاک و خاشاکی چه گویم با تو کز عزت ورای عقل و ادراکی نه مشکاتم که مصباح…
غوغا میکنی سید محمد حسین شهریار
ای غنچه خندان چرا خون در دل ما میکنی خاری به خود می بندی و ما را ز سر وا میکنی از تیر کجتابی تو…
ناله های زار سید محمد حسین شهریار
به اختیار گرو برد چشم یار از من که دور از او ببرد گریه اختیار از من به روز حشر اگر اختیار با ما بود…
بهار زندانی سید محمد حسین شهریار
بی تو ای دل نکند لاله به بار آمده باشد ما در این گوشه زندان و بهار آمده باشد چه گلی گر نخروشد به شبش…
در بهاران سید محمد حسین شهریار
در بهاران سری از خاک برون آوردن خنده ای کردن و از باد خزان افسردن همه این است نصیبی که حیاتش نامی پس دریغ ای…
سینمای خزان سید محمد حسین شهریار
شب است و باغ گلستان خزان رؤیاخیز بیا که طعنه به شیراز میزند تبریز به گوشوار دلاویز ماه من نرسد ستاره گرچه به گوش فلک…
ماه سفرکرده سید محمد حسین شهریار
ماها تو سفر کردی و شب ماند و سیاهی نه مرغ شب از ناله من خفت و نه ماهی شد آه منت بدرقه راه و…
وا جوانی سید محمد حسین شهریار
بار دیگر گر فرود آرد سری با ما جوانی داستانها دارم از بیداد پیری با جوانی وا عزیزا گوئی آخر گر عزیزت مرده باشد من…
افسانه روزگار سید محمد حسین شهریار
قمار عاشقان بردی ندارد از نداران پرس کس از دور فلک دستی نبرد از بدبیاران پرس جوانی ها رجزخوانی و پیریها پشیمانی است شب بدمستی…
جمال بقیت اللهی سید محمد حسین شهریار
سپاه صبح زد از ماه خیمه تا ماهی ستاره کوکبه آفتاب خرگاهی به لاجورد افق ته کشیده برکه شب مه و ستاره طپیدن گرفته چون…
درس حال سید محمد حسین شهریار
اگر بلاکش بیداد را به داد رسی خدا کند که به سر منزل مراد رسی سیاهکاری بیداد عرضه دار ای آه شبان تیره که در…
طوطی قناد سید محمد حسین شهریار
الا ای نوگل رعنا که رشک شاخ شمشادی نگارین نخل موزونی همایون سرو آزادی به صید خاطرم هر لحظه صیادی کمین گیرد کمان ابرو ترا…
ملال محبت سید محمد حسین شهریار
گاهی گر از ملال محبت بخوانمت دوری چنان مکن که به شیون برانمت چون آه من به راه کدورت مرو که اشک پیک شفاعتی است…
با روح صبا سید محمد حسین شهریار
ای صبا با توچه گفتند که خاموش شدی چه شرابی به تو دادند که مدهوش شدی تو که آتشکده عشق و محبت بودی چه بلا…
حراج عشق سید محمد حسین شهریار
چو بستی در بروی من به کوی صبر رو کردم چو درمانم نبخشیدی به درد خویش خو کردم چرا رو در تو آرم من که…
ساز صبا سید محمد حسین شهریار
بزن که سوز دل من به ساز میگوئی ز ساز دل چه شنیدی که باز میگوئی مگر چو باد وزیدی به زلف یار که باز…
فریده سید محمد حسین شهریار
هیچ آفریده ئی به جمال فریده نیست این لطف و این عفاف به هیچ آفریده نیست آن سروناز هم که به باغ ارم در است…
نی محزون سید محمد حسین شهریار
امشب ای ماه به درد دل من تسکینی آخر ای ماه تو همدرد من مسکینی کاهش جان تو من دارم و من می دانم که…
بیاد استاد فرخ سید محمد حسین شهریار
فرخا از تو دلم ساخته با یاد هنوز خبر از کوی تو می آوردم باد هنوز در جوانی همه با یاد تو دلخوش بودم پیرم…
دالان بهشت سید محمد حسین شهریار
شاهد شکفته مخمور چون شمع صبحگاهی لرزان بسان ماه و لغزان بسان ماهی آمد ز برف مانده بر طره شانه عاج ماه است و هرگزش…
شاهد گمراه سید محمد حسین شهریار
راه گم کرده و با رویی چو ماه آمده ای مگر ای شاهد گمراه به راه آمده ای باری این موی سپیدم نگر ای چشم…
لاله سیراب سید محمد حسین شهریار
نفسی داشتم و ناله و شیون کردم بی تو با مرگ عجب کشمکشی من کردم گرچه بگداختی از آتش حسرت دل من لیک من هم…