ملال نادر نادرپور

جهانا ! فسون تو ام بی اثر شد
نگیرد مرا جذبه ی مهر و ماهت
نه آن زعفرانی فروغ غروبت
نه آن لعلگون پرتو صبحگاهت
جهانا !‌ ملال از تو دارم
ملالی که آغاز و پایان ندارد
ملالی که سامان نگیرد
ملالی که درمان ندارد
تو زین پیش ، زیباتر از حال بودی
دریغا که امروز ، دیگر نه آنی
مرا پیر کردی و خود پیر گشتی
جهانا ! تو قدر جوانی چه دانی ؟
مرا روزها مرد و امید ها مرد
ترا آسمان ها نوید سفر داد
همه گشتی و گشتی و باز گشتی
سپس آسمانت فریبی دگر داد
من اینک نه آنم که بودم
تو اینک نه آنی که بودی
تو با رنج خود ، کاستی از نشاطم
بر اندوه بی انتهایم ،‌ بر عذابم فزودی
جهانا !‌ ملال از تو دارم
ملالی که پایان ندارد
ملالی که سامان نگیرد
ملالی که درمان ندارد
نادر نادرپور
Share:

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.