زیباترین شعر در وصف حضرت ابوالمعانی بیدل رح از خامه نقیب خان طغرل احراری


نقیب خان طغرل احراری در اشعار مختلف از عشق و ارادت خود به بیدل سخن می‌گوید و حتی از او با عنوان «خاتم و پیغمبر اهل سخن» یاد می‌کند. احراری چندین غزل در استقبال از غزل‌های بیدل سروده است. غزل ذیل شیفتگی او را به بیدل نشان می‌دهد:

بلند است از فلک مأوای بیدل
نباشد هیچ کس را جای بیدل
نمایم توتیای دیده ی خویش
اگر یابم غبار پای بیدل
ندیدم از سخنگویان عالم
کسی را در جهان همتای بیدل
اگر کوه است، باشد طور سینا
وگر دریا بود، دریای بیدل
دل افلاک را سازد مشبک
لوای همت والای بیدل
به مژگان می توانم کرد بیرون
اگر خاری خلد بر پای بیدل
نمی یابم کنون خالی دلم را
زمانی از غم و سودای بیدل
قبای اطلس نه چرخ گردون
بود کوتاه بر بالای بیدل
به رفعت برتر است از کوه طغرل
جناب حضرت میرزای بیدل

نقیب‌خان طغرل از جمله آخرین پیروان سبک بیدل یا سبک هندی در ادبیات فارسی محسوب می شود. این سبک ادبی که برخی آن را “سبک بیدل” می نامند، تا اوایل قرن بیستم میلادی در ورارود رواج داشت و تنها پس از استقرار دولت اتحاد جماهیر شوروی در این خطه، مقام و منزلت پیشین خود را از دست داد.

طغرل در سمرقند: 
محمد نقیب‌خان طغرل احراری سال ۱۸۶۵ در روستای “زاسون” دره “فَلغَر” (ناحیه عینی کنونی) در شمال تاجیکستان کنونی به دنیا آمد. وی تحصیل ابتدایی را در زادگاهش گرفت و در سن ۲۵ سالگی به مدرسه طلاکاری سمرقند رفت و سالهای زیادی درآنجا دانشهای زمانه اش را فرا گرفت. او مدتی هم در بخارا بوده است.

در این دوران بود که نقیب‌خان طغرل شعر و شاعری را پیشه کرد. دیوان اشعارش با کمک دوستان و پیوندانش اهل فضل و هنر در شهر صنعتی “کاگان” واقع در حوالی بخارای شریف در سال ۱۹۱۶ منتشر شد. این دیوان بیش از ۳۰۰ غزل، یک مستزاد، نُه مخمس، سه مسدس، یک ترجیع‌بند، هشت قصیده، “فیروزنامه”، “ساقی نامه”، در مجموع بیش از ۷۳۰۰ مصرع از آثار منظوم او را در بر داشت.

دوران آخر زندگی طغرل دوران پرآشوبی بود. آن زمان شهر سمرقند بخشی از مستعمرات روسیه محسوب می شد و امیر بخارا نیز از تزار اطاعت می کرد. بحران ناشی از جنگ جهانی اول امپراتوری روسیه را برای انقلابی بولشویکی آماده می کرد. بالاخره پای ارتش سرخ به وادی زرافشان در شمال تاجیکستان کنونی هم رسید.

نقیب‌خان طغرل در آغاز با ارتش سرخ در بنیاد دولت شوروی در وادی زرافشان همکاری می کرده است، اما پس از شکست از عسکران سرخ از دسته مجاهدینی که آن زمان “باسمه‌چی” خوانده می شدند، مورد سوء ظن قرار گرفته و در سال ۱۹۱۹ در دادگاهی نظامی و صحرایی از سوی سربازان ارتش سرخ کشته شد.

آقای قاضی‌یف می‌گوید: “صبح روز جمعه بعد از نماز بامداد، وقتی که حضرت طغرل در مسجد قاری حسین نماز جمعه را ادا کردند و بیرون آمدند، دو سرباز (ارتش سرخ) ایشان را گرفتند و بردند و در جری (پرتگاهی) که “باغ شمال” نام دارد، در آنجا در یک گوشه جری (پرتگاه) طغرل را پراندند (به او شلیک کردند).”

با درور فراوان بر روح شاد شهید نقیب خان طغرل احراری

فهیم هنرور
عشق آباد، ترکمنستان

Share: